بغض های کال و نابالغ

ساخت وبلاگ
اینکه میدونه خودش، زخمه رو قلبته، باعثه دردته و باز مرهمت نیست که هیچ، بیشتر زخم میزنه و لیشتر بهت درد تزریق میکنه، عذاب آوره

چجور آدمی هستی مگه؟ چجوری شبا راحت میخوابی؟ چجوری سر رو مهر میزاری؟ چجوری انقد راحت به همه میگی عزیزم و جانم!!! چی میشه واقعا؟ چقد دنیاتون مزخرف و سیاهه، چقد عجیبین شماها... 

 

بغض های کال و نابالغ...
ما را در سایت بغض های کال و نابالغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3boghz-e-kal5 بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 6 آبان 1395 ساعت: 11:05

عالیجناب عزیزِ من.... از سفر اومدم....  از سفری که برای بدرقه ام حاضر به دیدنم نشدی اومدم...از سفری که پشت پام آب نریختی اومدم.... نمیدونی که تو راه سفر چه دعاها که نکردم...چه دعاها نکردم که دیگه برنگردم....که برنگردم و دلسردی هات و نسبت به خودم نبینم...برنگردم تا نگاه بی روح و بی رمقتو بهم نبینم.... اما برگشنم.... ای کاش بر نمیگشت این تن و بدن من...کاش مثه دل شکسته ام جا میموند همون جا....  دلخور و دلشکسته رفتم حالا اما بی دل و زخم خورده برگشتم....منگ و گنگ برگشتم... ساکت ساکت برگشتم..انگار همه حرفام جا موند پشت مرز....اما ...اما تو .... تو..... چی بگم راجع به تو؟!! حرف زیاد دارم ا بغض های کال و نابالغ...ادامه مطلب
ما را در سایت بغض های کال و نابالغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3boghz-e-kal5 بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 12:17

عالیجناب عزیزِ من! این روزای سرد رو حس میکنی عالیجنابم؟ میبینی سرما با درختا و گل ها چه کرده؟؟ سوز سرما درختا رو خشک کرده و ادما رو فراری از خودش... اصلن ذات ادم اینه که سرما فرار کنه؛ بره سمت گرما.... من اما انگار از این قائده مستثنی ام.... که تو هر چی سردی میکنی باهام؛ بیشتر میام سمتت... که هرچی دوری میکنی, بیشتر درگیرت میشم.... من استثنایی ام که که دلبرم تویی که حتی نمیبینی منو....  سرده... هم هوا؛ هم نگاه تو به من... نگاهتو داری ازم دریغ میکنی.... همون نیم درصد محبت پنهونی ت رو بهم دریغ میکنی... من اما باز هم کَنده نمیشم ازت...دلزده نمیشم ازت... من ... این من ِ احمق؛ به بغض های کال و نابالغ...ادامه مطلب
ما را در سایت بغض های کال و نابالغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3boghz-e-kal5 بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 12:17

عالیجناب عزیزِ من! میدونم کوچیک ام...کمم... به قد دلخواهت؛نیستم.... مثه ذره در برابر حجم گسترده خورشید! دیده نمیشم... دست خالی اما دل پُر... دلی پُر از مهر تو..دلی که دوست داشتنه تو دو قبضه اش کرده.... دلی که نذر روزهای خوب ات شده... اومدم جلو...پر رو پر رو اومدم جلو تا بگم                        "تولدت مبارک" عالیجنابم تولدت مبارک.... قشنگ ترین اتفاق زندگی دختری؛ خواستنی ترین موجود آفریده خدا؛ کوه آرامش ام؛ دلیل آرامش ام؛خدای آرامش ام تولدت مبارک..... واژه ندارم؛ به همون خدا قسم واژه ندارم برای این حالم....  همه روزام نذر خوشی هات..آمین   +پیوست پست: آرامشم توئی..... بغض های کال و نابالغ...ادامه مطلب
ما را در سایت بغض های کال و نابالغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3boghz-e-kal5 بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 12:17

عالیجنابِ عزیز ِ من.... خواستم آخرین نامه سال 93 رو برات بنویسم...چند روزه که مینویسم و خط میزنم....مینویسم و پاک میکنم.... به نظرت امروز چندمین روزیه که تو چشم بازکردن به دنیا باهام شریک هستی؟ خودت باورت میشه؟؟ من که هنوز باورم نشده...هنوز لمس دستات باورم نشده....هنوز نگاه کردن به صورت دلخواهت باورم نشده....هنوز گرمای لذت بخش ِ آغوشت باورم نشده... آخ آخ آخ چرا باورم نمیشی..... خودت خوب میدونی که 93 رو چقدر گریه کردم، 93 رو چقدر غصه خوردم،چقد دق کردم اما هنوز هستم و مینویسم... 93 با دل من راه نیومد،93 دلمو خوب خون کرد اما داره نفسای آخرشو میکشه؛ داره جون میده تا بلکه یه ک بغض های کال و نابالغ...ادامه مطلب
ما را در سایت بغض های کال و نابالغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3boghz-e-kal5 بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 9:41

بابای عزیز... این آخرین نامه سال 93 ست... و شاید آخرین نامه ی من... آخه معلوم نیست... معلوم نیست تو سال جدید من باشم،نفیسی باشه دختری باشه که برات بنویسه یا نه.... آخه یه زنگ خطری دائم داره هشدار میده تو گوشم،انگار دارم تموم میشم... روزهای خوب زیادی رو با هم داشتیم،اما قدم زدن های دلچسبی رو تجربه نکردیم، بستنی های زیادی رو با هم نخوردیم، پارکای زیادی رو با هم نرفتیم، کادو ها و عیدی های زیادی رو برای هم نخریدیم، جاهای زیادی رو با هم ندویدیم، شکلک های مسخره زیادی رو برای هم نکشیدیم، کافه های زیادی رو با هم نرفتیم، میبینی...خیلی چیزا هست که برای تو شاید خیلی خیلی ک بغض های کال و نابالغ...ادامه مطلب
ما را در سایت بغض های کال و نابالغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3boghz-e-kal5 بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 9:41

    عالیجناب عزیزم.... از آخرین تاریخ نامه ام براتون مدت هاست که میگذره, تو هم مدت هاست که منِ دخترک رو از یادت بردی! مدت هاست دوست داشتنم رو فراموش کردی! خیلی وقته که دیگه نوک انگشتهای یخ زدم رو تو دست نگرفتی و هاشون نکردی واسه گرم شدنم... راستش رو بخوای من خیلی وقته که از یادم رفته دخترت بودن رو، مزه قربون صدقه رفتای شیرین راه دورت یادم رفته، ازت پاستیل خواستنا یادم رفته و تو هم پاک فراموش کردی من عاشق پاستیل بودم یه زمانی، یادت رفته منو تاپ سوار کنیی یادت رفته پایین گوشم رو ببوشی من ضعف کنم از خوشی، یادت رفته خودنویس بنفشم تموم شده و قول یه جدیدش رو بهم د بغض های کال و نابالغ...ادامه مطلب
ما را در سایت بغض های کال و نابالغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3boghz-e-kal5 بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 9:39

دنیای مجازی که خلق کردیم، کم کم جونمون رو میگیره..

دست نوشته های بی دست خط، بی هیچ حسی

من، بیگانه...

خسته ام از دنیای مجازی

کی تموم میکنید این کابوس های مجازی رو

 

بغض های کال و نابالغ...
ما را در سایت بغض های کال و نابالغ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3boghz-e-kal5 بازدید : 70 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 9:38